پیتر دراکر بیان می‌کند که امروز قدرت در دستان دانش است، زیرا دانش دسترسی به فرصت‌ها و پیشرفت را کنترل می‌کند. قرن بیست و یکم بدون شک قرن دانش است. به وجود آمدن روندهای مدرن در دنیای کسب و کار و لزوم تطبیق شرکت‌ها و سازمان‌ها با با روندهای سریع و نوظهور و همچنین بقا در بازار به شدت رقابتی، سازمان‌ها را برآن داشته است تا به دستیابی منابع استراتژیک و حیاتی متوصل شوند. یکی از این منابع استراتژیک و حیاتی امروز، دانش است، چه دانش سازمانی و چه دانش فردی. سازمان‌ها با تشخیص و درک ارزش کلیدی منابع فکری، مدیریت منطقی و ارتقای آنها را شروع کرده‌اند. بنابراین، اهمیت مدیریت دانش به عنوان یک مفهوم دانش سازمانی در کاربرد اثربخش دانش برای گرفتن تصمیمات با کیفیت است. در این مفهوم افراد و کارکنان سازمان نقشی محوری دارند. منابع فکری و در صدر آنها دانش، از طریق کاهش هزینه‌های عملیاتی همانند محصولات و خدمات برای سازمان کسب درآمد می‌کنند، شهرت سازمان را حفظ کرده و افزایش می‌دهند و به وسیله افزایش وفاداری مشتری و خلق نوآوری برای ورود رقبای بالقوه مانع ایجاد می‌کنند. موفقیت سازمان‌ها بسیار به سرمایه‌گذاری مستمر در یادگیری و بدست آوردن دانش جدید که کسب و کارهای جدید ایجاد کرده و عملکردهای موجود را بهبود می‌بخشند، وابسته است. در این راستا، مدیریت دانش، نظامی است که توانایی سازمان‌ها برای حل بهتر مسائل، تطبیق و تکامل به منظور برآورده سازی ملزومات کسب و کار در حال تغییر و بقا در تندباد شدید و گاه مخرب تغییرات مانند خروج و گردش کارکنان را بهبود می‌دهد. در این راستا مشاورین سرآمدی آلا خدمات زیر را در حوزه مدیریت دانش ارائه می‌دهد:

  • تدوین نقشه دانش

نقشه دانش (Knowledge Map) توصیف می‌کند که چه دانشی در یک فرآیند مورد استفاده قرار می‌گیرد و چگونه این دانش در طول فرآیند جریان می‌یابد. این نقشه پایه‌ای است برای مشخص کردن توده افراد یا حوزه‌هایی که در آنها دانش مشابه در فرآیندهای چندگانه مورد استفاده قرار می‌گیرد.  به طور بنیادین، فرآیند نقشه دانش شامل اطلاعات در ورد دانش سازمان است. این فرآیند توصیف می‌کند که چه کسی، چه دانشی دارد (دانش ضمنی)، دانش کجا مستقر است (زیرساخت) و دانش چگونه انتقال می‌یابد یا منتشر می‌گردد (اجتماعی).

چرا از نقشه دانش استفاده می‌کنیم؟
  1. برای کشف و شناسایی دارایی‌های دانشی سازمان، بحث در مورد آنها، تصمیم‌گیری در مورد اینکه کدامیک از آنها مهم و اتخاذ اقدامات
  2. برای ترغیب استفاده دوباره و پرهیز ار ابداع دوباره
  3. مشخص کردن حوزه‌های تخصصی
  4. برای کشف جوامع درون سازمانی ظهور یافته  اثربخش
  5. کاهش بار مسئولیت کارشناسان و متخصصان و فشار بر روی آنها
  6. برای بهبود پاسخ مشتری، تصمیم‌گیری و حل مسئله
  7. برای فراهم سازی مخزنی برای دارایی‌های فکری (معنوی) و ارزیابی آنها
  8. فراهم سازی قابلیت تحقیق برای طراحی یک معماری دانش
  9. یافتن منابع کلیدی، فرصت‌ها و محدودیت‌ها
  • ثبت تجارب خبرگان

خبرگان در هر سازمان سرمایه‌های ارزشمند دانشی محسوب می‌شوند که با ترک سازمان انبوهی از تجارب و دانش ضمنی را با خود خواهند برد و بدین ترتیب سازمان از بهره‌برداری از این منابع ارزشمند بی‌بهره خواهند ماند بنابراین یکی از مراحل مهم و دشوار مدیریت دانش در سازمان‌ها اکتساب و مستندسازی دانش خبرگان به منظور حداقل سازی اثرات جدایی این افراد از سازمان است. اما معمولا فراموشی دانش از سوی خبرگان یا بدیهی پنداشته شدن این دانش‌ها از سوی این افراد و مشغله و عدم وقت کافی آنان برای ارائه تجارب خود مشکلاتی را در استخراج دانش این سرمایه‌های دانشی ایجاد می‌کند. با وجود مستنداتی که در ارتباط با هر یک از فرایندها و فعالیت‌های سازمان تدوین گردیده و جاری هستند، اما بخش عظیمی از اطلاعات ارزشمند در ذهن افراد در طی سال‌ها تلاش، تجربه و مواجه با حوادث و موقعیت‌های مختلف ایجاد م‌ شود که در فقدان این دانش ضمنی کارایی روش‌ها و مستندات موجود تا حد زیادی تحت تاثیر قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر کلیه روش‌ها و دستورالعمل‌های موجود مانند نقطه هایی هستند که ارتباط آنها و چگونگی بهره‌برداری صحیح از آنان به مرور زمان و به صورت تجربی در ذهن پرسنل شکل می‌گیرد. استخراج این دانش ضمنی به صورتی ساخت یافته و قابل بهره‌برداری بسیار برای حفظ کارایی سازمان ضروری است از طرفی به کارگیری و آشنایی پرسنل با این تجربیات می‌تواند چابکی لازم در موقعیت خاص را در پرسنل ایجاد کند. لازم به ذکر است فرایند ثبت دانش خبرگان فرایندی یکباره نیست بلکه می‌بایست فرایندی پیوسته در سازمان باشد.

  • داستان‌سرایی سازمانی

ماهیت واژه داستان، ریشه در تاریخ باستان دارد؛ جایی که بشر برای انتقال مفاهیم به روی دیوار غارها حکاکی می‌کرد. با شنیدن این واژه در ذهن اغلب ما، دو معنا نقش می‌بندد؛ یکم اینکه، داستان به عنوان شاخه‌ای از هنر و دوم اینکه داستان به عنوان ماجرایی که در محافل صمیمی نقل می‌شود. اما در اینجا، هیچ‌کدام از این دو معنا مد نظر نیست. جک ولش، مدیرعامل شرکت جنرال الکتریک در سال‌های ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۱، در پاسخ به راز موفقیت خود، یک پاسخ می‌دهد: «من می‌دانم چطور داستان تعریف کنم». داستان و داستان سرایی ، در مدیریت سازمان‌ها، می‌تواند نقش بسزایی را ایفا کند؛ که متاسفانه هنوز در جامعه ما مد نظر مدیران قرار نگرفته است. جملات در داستان‌ها ابتدا مانند شعارهای مدیریتی هستند که امثال این شعارها را بارها و بارها شنیده‌ایم. بدون آن که کوچکترین کاربردی برای ما داشته باشند؛ اما با کمی آگاهی نسبت به قابلیت‌های داستان، کاربردهای داستان سرایی سازمانی و حوزه‌های آن، پی خواهیم برد که این جملات شعار نیستند.

داستان‌سرایی به عنوان یکی از ابزارها و تکنیک‌های مدیریتی به تدریج در حال ثبیت کردن جایگاه خود در سازمان‌ها و ادبیات مدیریتی کشور است و تعداد شرکت‌ها و مدیرانی که از این ابزار برای حفظ میراث سازمانی‌شان استفاده می‌کنند، رو به افزایش است. تا یک دهه پیش در ایران، بهره‌گیری از قالب داستان در حوزه کسب‌وکار امری عجیب و دور از ذهن تلقی می‌شد، اما با ورود مفاهیم و نمونه‌های موفق داستان‌سرایی در قالب کتاب‌ها و مقالات روز دنیا و گسترش ارتباط سازمان‌ها و مدیران ایرانی با همتایان خارجی، داستان‌سرایی سازمانی راه خود را در عرصه کسب‌ وکار کشور باز کرد و با اتکا به گنجینه غنی شعر و ادبیات فارسی کم کم به ابزاری منحصر بفرد در اختیار مدیران تبدیل شد.
  • مرور پس از اقدام

ثبت درس آموخته‌ها با استفاده از تکنیک مرور بعد از اقدام یا AAR: After Action Review یک رویکرد تسهیم دانش است که به کارکنان کمک می‌کند تا درس‌ها و اقدامات اثبات شده حاصل از پروژه‌ها و رخدادها را به دیگران منتقل کرده یا کسب نمایند. درس آموخته‌ها عمدتاً بر پاسخ به این سؤال تمرکز دارند که «در گذشته چه کاری را صحیح انجام داده‌ایم؟» یا اینکه «چگونه می‌توانیم در آینده به شیوه‌ای اثربخش‌تر عمل نماییم؟». هدف از مرور پس از اقدام، بررسی و بازنگری دستاوردهای واقعی پروژه در مقایسه با دستاوردهای مورد انتظار است.

  • یادگیری از همکار | همتا
یادگیری از همکار یا همتا، فرآيندي است كه طي آن، يك تيم از افرادي كه بر روي پروژهاي خاص كار مي‌كنند، براي دريافت دانش و بينش از افرادي كه در تيم‌هاي (مشابه) ديگر حضور دارند، با آنان قرار ملاقات ترتيب می دهند. مزایای این رویکرد عبارتند از:
  • اعضای تيم می‌توانند از داده‌ها و بينش دريافت شده از افراد خارج تيم بهره‌مند شوند.
  • رويكردهای جديد و امكان‌پذير را شناسايي كنند.
  • به جاي نوآوري‌هاي غيرضروري، از دانش موجود استفاده نمايند.
  • شبكه‌هاي قدرت‌مندي را در ميان افراد به وجود مي‌آورد.
  • بسيار ساده و اجراي آن كم‌هزينه است و به منابع ويژه و فرآيندهاي جديد و ناآشنا نيازي ندارد.
  • از طریق بحث و تعامل منحنی یادگیری برای تیم پروژه کوتاه‌‏تر می‌گردد
 
  • ثبت درس آموخته‌ها
درس آموخته‌ها عبارتند از:
  • یادگیری‌ از ‌تجربیات‌ برای ‌دست‌یابی ‌به ‌بهبود‌
  • درس ‌آموخته ‌به‌ این‌ معنا‌ است ‌که ‌افراد ‌و ‌سازمان ‌بتوانند ‌با ‌رویکردی ‌به ‌یادگیری، خطر‌اشتباهات ‌تکراری ‌را‌ کاهش ‌و ‌شانس ‌تکرار ‌موفقیت‌ها‌ را ‌افزایش ‌دهند.
  • درس ‌آموخته ‌چیزی ‌بیش ‌از‌ یادگیری‌ از ‌تجربیات ‌است؛‌ یادگیری‌ می‌بایست ‌بتواند‌ تغییراتی‌ که‌ به‌ بهبود‌ عملکرد ‌منجر ‌می‌شوند ‌را ‌توجیه ‌کند.
  • درس‌ها‌ می‌توانند ‌از ‌هر نوع ‌فعالیتی ‌حاصل ‌شوند:‌ تمرین‌ها، ‌آموزش‌ها، ‌تجربیات‌ شخصی‌ و ‌گروهی‌، ‌همراهی‌ها‌، کارهای ‌روزمره‌ کارکنان
  • بر اساس درس آموخته‌ها می‌توان در مورد پروژه‌های پیاده‌سازی شده بازخورد ارائه داد و از آنها برای مدیریت سبد پروژه‌های سازمان استفاده کرد.
  • PMBOK دستاوردهای مستندسازی درس آموخته‌ها را به عنوان بخشی از فرآیند سازمان و همچنین بخشی از دانش شرکت حساب می‌کند. به عنوان بخشی از فرآیند سازمان، درس آموخته‌ها می‌توانند در 10 حوزه دانش PMBOK (یکپارچگی مدیریت پروژه، محدوده، زمان، هزینه، منابع انسانی، کیفیت، تدارکات، ارتباطات، ریسک و ذینفعان) دسته‌بندی و مستند شوند.
مزایای فرایند شناسایی و ثبت درس آموخته‌ها عبارتند از:
  • ایجاد ‌فرصت‌ تفکر ‌درباره‌ عملکرد و ‌درک ‌کامل ‌از ‌نتایج ‌پروژه ‌برای‌ اعضای ‌پروژه؛
  • شناسایی ‌فعالیت‌‌های با نتایج مطلوب‌ یا ‌نامطلوب؛‌
  • انجام‌ اقداماتی‌ برای ‌جلوگیری ‌از‌ تکرار ‌نتایج ‌نامطلوب ‌و ‌یا ‌تکرار‌ خروجی‌های ‌مطلوب؛
 
  • انجمن‌های خبرگی

انجمن‌های خبرگی را می‌توان نوعی سیستم کاری غیر رسمی دانست. این گروه‌ها از افرادی تشکیل شده است که در علائق و برداشت‌های خود نسبت به فعالیت‌های خاص, از اشتراکاتی برخوردار هستند. این گروه‌ها، عرصه‌هایی برای مذاکره، یادگیری، هویت‌یابی و معنی شناسی هستند و مهم‌ترین هدف آنها تسیهیل فرآیند تسهیم دانش میان اعضای گروه و ارتقا سطح دانش و آگاهی آنان است. به همین دلیل این گروه‌ها را می‌توان ابزاری مهم برای دستیابی به دانش متخصصان بخش‌های مختلف سازمان دانست.